سلام دوستان این اولین دست نوشته منه بخوانیدش امیدوارم خوشتون بیاد منتظر نظراتتون هستم ........
امشب در دل آسمان جنجالی به پاست
گویی اسمان ناراحت است
شاید در آسمان معرکه است
یا شاید هم دعوا
که این چنین بانگ می کند
شاید فریاد می کند تا همه به او توجه کنند
یا شاید هم دلخور است
امشب اسمان به تنگ آمده
نمی دانم ز چه ولی این را می دانم دلش هوای گریه دارد
هوس باران
و حالا آسمان
فریادی از ته دل ......
و باران .......
باران
باران
ببار باران تا آسمان سبک شود
گویی دلش گرفته که این چنین می گرید.
ببار باران
ببار باران
ببار........
تاریخ : سه شنبه 91/6/7 | 1:17 عصر | نویسنده : فرزانه | نظرات ()